محل تبلیغات شما

 دیشب خواب دیدم رفتم آمریکا بعدش یه پل بزرگ بود خیلی بزرگ بگو خوبدیشب خواب دیدم رفتم آمریکا بعدش یه پل بزرگ بود خیلی بزرگ بگو خوب رفتم زیر پل ایستادم گفتم اوه من اصلا اینجا چیکار می کنم اینها ادم فضایی هستند قیافه خودم را نگاه کردم قیافه اونها رو نگاه کردم دیدم خیلی  فرق می کنم به نظرم صبح بود از یکی پرسیدم نانوایی کجاست اون گفت وات گفتم اوه باید خارجی حرف بزنم گفتم آی وانت فود انور خیابان رو نشان داد گفت گو فهمیدم گو به زبان ما حرف بدیه اما به زبان انها یعنی رفتن رفتم اونور خیابان دیدم بله اینجا نوشته مک دونالد رفتم توی صف چقدر هم شلوغ بود گغت فیش را بده گفتم اصلا دلار  ندارم گفت برو چنج مونی کن یادم میاد هیچی پول هم نداشتم گفت بدون پول نمیشه گفتم بادام زمینی دارم تعارف کردم اون خورد خوشش اومد به من کوکا کولا داد و همبرگر بعدش دیدم همه   دارند سوار  سفینه  می شوند من هم سوار شدم سفینه رفا به فضا شب بود همه جا تاریک و سفینه داشت خیلی  بالا می  رفت اما  ناگهان  سفینه درش از جا کنده شد دیدم هیجکسی نیست محکم به سفینه چسبیدم هر لحظه  ممکن بود من هم  بیفتم پایین تا اینکه گربه های  خونه  دادو فریاد کردند با هم دعوا گرفتند از خواب  بیدار  شدم دیدم اوه همه  خواب بود و من بیدار شدم حالا دیگه من هم میتونم بگم رفتم آمریکا البته مجانی و توی خواب حیف شد بیدار شدم هنوز جایی رو نگشته بودم این گربه ها اگه دعوا نمی گرفتند خیلی جاها میتونستم برم همه هم  مجانی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها